سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدترین برادران کسى است که براى او به رنج افتى . [ چه رنج افتادن مستلزم مشقّت است . و این شرّ را برادرى که براى او به رنج افتاده‏اند سبب شده . پس او بدترین برادران است . ] [نهج البلاغه]
امروز: یکشنبه 103 اردیبهشت 30

A/S/L Please 
پسر : سلام.خوبی؟مزاحم نیستم؟
دختر: سلام. خواهش می کنم.?asl pls
پسر : تهران/وحید/?? و شما؟
دختر‌: تهران/نازنین/??
پسر: اِ اِ اِ چه اسم قشنگی!اسم مادر بزرگ منم نازنینه.
دختر: مرسی!شما مجردین؟
پسر: بله. شما چی؟ازدواج کردین؟
دختر: نه. منم مجردم. راستی تحصیلاتتون چیه؟
پسر: من فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه MIT اَمِریکا دارم. شما چی؟
دختر : من فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سُربن فرانسه هستم.
پسر: wow چه عالی!واقعا از آشناییتون خوشحالم.
دختر : مرسی. منم همین طور. راستی شما کجای تهران هستین؟
پسر: من بچه تجریشم. شما چی؟
دختر : ما هم خونمون اونجاس. شما کجای تجریش می شینین؟
پسر: خیابون دربند. شما چی؟
دختر : خیابون دربند؟ کجای خیابون دربند؟
پسر : خیابون دربند. خیابون...... کوچه......پلاک....شما چی؟
دختر: اسم فامیلی شما چیه؟
پسر: من؟ حسینی! چطور؟
دختر: چی؟وحید تویی؟ خجالت نمی کشی چت می کنی؟تو که گفتی امروز با زنت می خوای بری قسطای عقب مونده خونه رو بدی.!مکانیکی رو ول کردی نشستی چت می کنی؟
پسر : اِ عمه ملوک شمائین؟چرا از اول نگفتین؟راستش! راستش!دیشب می خواستم بهتون بگم امروز با فریده.... آخه می دونین...........
دختر : راستش چی؟ حالا آدرس خونه منو به آدمای توی چت میدی؟می دونم به فریده چی بگم!
پسر: عمه جان ! تو رو خدا نه! به فریده چیزی نگین!اگه بفهمه پوستمو میکّنه!عوضش منم به عمو فریبرز چیزی نمی گم!
دختر:‌ او و و و م خب! باشه چیزی بهش نمیگم.دیگه اسم فریبرزو نیاریا!راستی من باید برم عمو فریبرزت اومد. بای
پسر: باشه عمه ملوک! بای......

 

خنده آرام بخشی است که عوارض جانبی ندارد!

ز حق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی         چه  توفیقی  به  از  اینکه  خلقی  را  بخندانی

 

 نوشته شده توسط بهزاد در یکشنبه 86/11/7 و ساعت 7:21 عصر | نظرات دیگران()

شریک زندگی خود را چگونه انتخاب کنید؟

ازدواج یکی از مهمترین حوادثی است که در زندگی هر انسان رخ می‌دهد. لذا دارای اهمیتی در خور توجه است. نظر به اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده و تأثیر آن در تداوم و استحکام خانواده، تربیت فرزندان، داشتن زندگی سالم توام با رضایت و خوشبختی و احساس موفقیت ضرورت دارد، دختران و پسران هنگام ازدواج ازخدمات مشاوره‌ای مناسبی بهره‌مند شوند و از این طریق با اهداف وظایف، و حقوق یکدیگر به خوبی آشنا شوند.

امروزه دختران و پسران جوان در آستانه ازدواج با بهره‌گیری از خدمات مشاوره ازدواج، می‌توانند با گامهای راسخ‌تر و آرامش و اطمینان بیشتری در راه پرپیچ و خم ازدواج و تشکیل خانواده گام نهند و در نهایت در این امر مهم موفق باشند.
متأسفانه در جامعه ما در برخی موارد دختران و پسران بدون مطالعه و آگاهی کافی با برخورداری از احساس و ذوق منهای دقت در ابعاد گوناگون اخلاقی، جسمی و روانی با یکدیگر ازدواج می‌کنند.

 پس از ازدواج نیز به دلایل عدم آگاهی، به این مشکلات دامن می‌زنند. در اینجا توجه شما جوانان عزیز را به نکاتی چند جهت انتخاب همسر جلب می‌کنیم.

 1) نسبت به کل ماجرا واقع‌بین باشید. تابع احساسات نگردید و به شکل منطقی جوانب کار را بسنجید. در تداوم یک ازدواج دوست‌داشتن و عشق اگر چه شرط لازم است ولی کافی نیست. پس به   سایر مسایل مهم نیز بپردازید. رویایی نیندیشید.
 
2) درباره دلیل تمایل طرف مقابل به ازدواج با خودتان تحقیق به عمل آورید. اگر این تمایل بنا به مصالحی از قبیل پول و ثروت، شهرت، خروج از کشور و غیره است از آن صرف نظر کنید.

3) شریک احتمالی زندگی خود را بشناسید.در چارچوب آنچه در دین و فرهنگ مجاز می‌باشد، قبل از تصمیم‌گیری برای ازدواج شریک احتمالی زندگی خود را بیشتر بشناسید. این شناخت یا به واسطه رفت و آمد و پرسش‌های مستقیم حاصل می‌گردد و یا از طریق دیگر آشنایان. توجه داشته باشید دوستان فرد گاه برخی حقایق را پنهان می‌کنند. پس شاید بهتر باشد در بعضی مواقع بطور غیرمستقیم به پاسخ برسید در مجموعه شما بایستی در مورد خلق و خو، افکار، عقاید، خواسته‌ها، عادات، دیدگاهها، حساسیت‌ها، نوع برخوردها، توانائیهای ارتباطی و . شناخت پیدا کنید. طرز برخورد فرد را در موقعیت‌های بحرانی و در برابر مادیات بشناسید.

4)   اعتقادات و باورهای مذهبی طرف مقابل را جویا شوید. عقاید و باورهای همسر احتمالی خود را در مورد آئین و مذهب جویا شوید و ببینید که آیا برداشت شما از دین سازگار است یا خیر. چرا که اگر نقطه نظرات این فرد برای شما قابل قبول نباشد احتمال وقوع مشکلات شدیدی پیش‌بینی می‌شود.مگر آنکه در این زمینه انعطاف‌پذیر باشید و بتوانید خود را در   چارچوب نظرات او قرارداده و شیوه زندگی او را بپذیرید. پس به طرف مقابل اجازه دهید به طور وضوح برداشت خود را از مذهب بگوید وانتظارات خود را در مورد شما بعنوان همسر، بیان نماید.

5) برخوردهای همسر احتمالی خود را در موقعیت‌های مختلف بررسی کنید. هر چه بیشتر در شرایط متفاوت و متعددی همسر احتمالی خود را ملاقات کرده و مورد مشاهده قرار دهید، نشانه‌های بیشتری از طرز برخورد او با مردم و موقعیت‌های مختلف در خواهید یافت.

6) خواسته‌ها و انتظارات یکدیگر را مورد مطالعه قرار دهید. شما باید بدانید همسر آینده شما چه انتظاراتی از خودش و شما دارد. شما باید در مورد مسایل مهم زندگی به توافق برسید. بطور مثال شما باید بدانید:

      * در چه شهر یا کشوری زندگی مشترک خود را آغاز خواهید کرد.
      * زندگی خود را با خانواده همسر آغاز خواهید کرد یا بطور مستقل
      * زمان بچه‌دار شدنتان حدوداً‌ چه مدت پس از ازدواج خواهد بود.
      * نظر همسر احتمالی شما در مورد شغل و فعالیت‌های خارج از منزل چیست.
      * نظر همسر احتمالی شما در مورد رابطه‌ها و معاشرت خانوادگی و دوستانه چیست.و ..

درباره خانواده فرد موردنظر تحقیق کنید. خانواده فرد مورد نظر را بیشتر بشناسید. با فرهنگ و  باورهای آنها آشنا شوید رابطه فرد مذکور را با والدین خواهران و برادرانش جویا شوید. بررسی کنید که تعهد وی در قبال این افراد چگونه است ودر آینده چه تعهداتی نسبت به آنها دارد وتأثیر این موضوع بر زندگی شما چگونه خواهد بود نسبت به احساس خانواده در مورد این ازدواج واقف باشید.

8) با خود واقعی‌تان مشورت کنید به ندای درونی خود گوش فرا دهید. از خود بپرسید آیا این فرد همان کسی است که واقعاً به دنبالش بوده‌ام. آیا می‌خواهم که این مرد یا زن، پدر یا مادر فرزند من باشد. اگر پاسخ صریحی ندارید دوباره بر روی موضوع تمرکز کنید و سعی کنید پاسخی قاطع برای آن بیابید چرا که ازدواج یکی از بزرگترین و مهمترین مسایل زندگی شما است و آینده فرزندان شما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

9) دلایل متناسبی برای ازدواجتان پیدا کنید و خود تصمیم گیرنده نهایی باشید. هرگز تحت فشار برای ازدواج متقاعد نشوید. تنها خوب بودن احساسات اطرافیان در مورد طرف مقابل کافی نیست،‌قلب و منطق شما نیز باید در این کار رضایت دهد. ضمن احترام به تجربه و عقاید اطرافیان به ویژه والدین و حفظ آداب و رسوم فرهنگی و مذهبی تسلیم فشارهای اطرافیان نشوید.

10) نسبت به سلامت جسمانی و روانی طرف مقابل اطمینان حاصل کنید به خاطر بسپارید که سلامت جسمانی و روانی و عدم گرایش به مواد مخدر یکی از فاکتورهای مهم در انتخاب همسر است. بنابراین پیش از تصمیم‌گیری در مورد ازدواج در مورد نکات مذکور اطمینان حاصل کنید. مسلماً شریکی وابسته به مواد مخدر و دارای بیماری خاص جسمانی، آینده مبهمی را رقم می‌زند.

11) توجه داشته باشید که با شریک احتمالی زندگی خود در مواردی مانند طبقه اجتماعی، سن، میزان تحصیلات و توانائیهای هوشی تناسب داشته باشید. این موارد را جدی بگیرید.

12) عجله نکنید با توجه به این که بسیاری از ازدواج‌ها به دلیل دستپاچگی و عجله کردن در تصمیم‌گیری در نهایت به شکست منتهی می‌شود در تصمیم خود برای قبول یک ازدواج عجله نداشته باشید. حتماً در مورد فردی که می‌خواهید عمری را با وی سپری کنید، تحقیق کنید. به شناخت برسید و وقت بگذارید صرفاً به دلیل ناامید شدن از ازدواج تن به یک ازدواج نامناسب ندهید و خود را به فهرست قربانیان ازدواج اضافه نکنید.

13) از خداوند کمک و راهنمایی بگیرید:با ایمان و توکل به خدا از او بخواهید تا در انتخاب صحیح  زندگی شما را یاری کرده و مسیر مناسبی را پیش رویتان قرار دهید.چنانچه پس از مطالعه نکات مذکور هنوز در تصمیم‌گیری خود دچار تردید هستید می‌توانید به مشاورین حاضر در مراکز مشاوره رجوع کرده و با آنها مشورت نمائید


 نوشته شده توسط بهزاد در پنج شنبه 86/11/4 و ساعت 4:24 عصر | نظرات دیگران()

عشق یعنی مستی و دیوانگی عشق یعنی با جهان بیگانگی عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده ها با چشم تر عشق یعنی سوختن یا ساختن عشق یعنی زندگی را باختن عشق یعنی شعله به خرمن زدن عشق یعنی رسم دل بر هم زدن عشق یعنی یا حسین...

پرسیدم از هلال چرا قامتت خم است
آهی کشید و گفت ماه محرم است

ای شده مجنون خدا السلام ... شاهرگ خون خدا السلام
ای شده سرشار دلم از غمت ... باز محرم شد و دل محرمت
هست نگاه نگران همه ... سوی تو ای دسته گل فاطمه
ایام عزاداری سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) تسلیت باد.

همه جازمزمه یا حسین و کربلاست
زمزمه ی ضجه های زینب و بچه هاست
خوشا به حال اونایی که دلهاشون تو بین الحرمین و کربلاست

قلبها برای آرامش،
دستها برای حک کردن عشق بر روی سینه،
عقل در انتظار جنون،
نفس ها به شماره افتاده،
آری "محرم" می آید!

کوچه کوچه دلم پر از غوغاست ... هر طرف خیمه عزا برپاست،
قدسیان سوگوار و محزونند ... همه هستى سیه پوش و عزاست
ماه خون و خروش و ماتم شد ... ماه خون خدا محرم شد


و این است حسین, سر سلسله ی تشنگان, که حتی دشمن را سیراب می کند

سلام من به محرم, محرم گل زهرا
به لطمه های ملائک, به ماتم گل زهرا

آن تشنگی که کربلاییان کشیده اند, تشنگی راز است: حسین از دست یار می نوشد و ما از دست حسین

خنده کنان می رود روز جزا در بهشت
هر که به دنیا کند گریه برای حسین

محرم آمد و ماه عزا شد ... مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید ... دوباره شور عاشوار به پا شد

باز محرم شدو دلها شکست ... از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد ... از عطش خاک کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت ... دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم و لیلا همه در خون شدند ... این چه غمی بود که دنیا شکست

دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم ... بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست ... دامان حسین اگر نگیرم چه کنم

سعی کن حرص و طمع خانه خرابت نکند ... غافل از واقعه روز حسابت نکند
ای که دم می زنی از عشق حسین بن علی ... آنچنان باش که ارباب جوابت نکند

خیمه ماه محرم زده شد بر دل ما ... باز نام تو شده زینت هر محفل ما
جز غم عشق تو ما را نبود سودایی ... عشق سوزان تو آغشته به آب و گل ما


رمز قرآن از حسین آموختیم ... ز آتشش ما شعله ها افروختیم
ای صبا ای پیک دور افتادگان ... اشک ما را بر مزار او رسان

با آب طلا نام حسین قاب کنید ... با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید که سربلند و جاوید شوید ... تا آخر عمر تکیه به ارباب کنید

عالم همه قطره اند و دریاست حسین ... خوبان همه بنده اند و مولاست حسین
ترسم که کند شفاعت از قاتل خویش ... از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین

عاشورا را زنده نگه دارید که با عاشورا زنده ایم - امام خمینى (ره)

قیامت بى حسین غوغا ندارد ... شفاعت بى حسین معنا ندارد
حسینى باش که در محشر نگویند ... چرا پرونده ات امضاء ندارد

منزلگه عشاق دل آگاه حسین است ... بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است
ازمردم گمراه جهان راه مجویید ... نزدیکترین راه به الله حسین است

چون در همه عمر داشتم حب على ... آمد به سرم چهارده نور جلى
گفتم که شفیع من کدامین شماست ... کردند اشارت به حسین بن على

دیباچه ی عشق وعاشقی باز شود ... دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین ... ایام عزا وغصه آغاز شود
السلام علیک یا اباعبدالله

هردم به گوشم‎‎ می رسد آواى ‎زنگ قافله ... این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
یک زن میان محملی اندر غم و تاب و تب است ... این زن صدایش آشناست، اى واى من، این "زینب" است


 نوشته شده توسط بهزاد در سه شنبه 86/11/2 و ساعت 8:21 عصر | نظرات دیگران()

السلام علیک یااباعبدالله الحسین

فرارسیدن ایام محرم بر تمامی عاشقان اباعبدالله تسلیت باد

دلم اسیر دام حسینه
مرثیه حضرت علی اصغر (ع)
مرثیه حضرت علی اکبر (ع)
حسین حسین، آقا تو را گم کرده ام
بذار تا همه بدونن که حسین...
یا حسین غریب مادر ...
عشق حسین تو سینه هاست
کربلا، یعنی فقان و زمزمه
دل من دوباره باز کرده بهونه حسین


 نوشته شده توسط بهزاد در چهارشنبه 86/10/26 و ساعت 11:43 صبح | نظرات دیگران()

 

روش های مبارزه با بحران بی شوهری

در راستای اینکه بحران بی شوهری در جامعه امروز به وجود آمده کلیه
خانمهای محترم می تونن از روش های زیر استفاده کنن و البته مراقب باشن که سوءاستفاده نکنن .


?ـ روش کوزه ای : همان روش قرن های قدیم که دختر کوزه به دوش به سمت رودخانه می رفت پسر به کوزه می خوره کوزه بشکست و بعد چنین گفته اند که : اگر با من نبودش هیچ میلی ... چرا ظرف مرا بشکست لیلی

نتیجه گیری : بحران ازدواج حال حاضر بخاطر لوله کشی شدن آبه .

?ـ روش عرفانی : چهل شبانه روز جلوی خونه رو آب و جارو میکنی و ده تا شمع روشن می کنی شکلات بین مردم تقسیم می کنی تا مرد آرزوهات بیاد.

نتیجه گیری : در صورت کمبود شمع می تونین فانوس هم روشن کنین .

?ـ روش سوسکی : بخاطر ترس از یه سوسک که حتی می تونی خودت اون رو تو خونه یا کوچه کار بزاری همچین محکم می پری تو بغلش و بهش می چسبی که هیچ جور نتونه تو رو از خودش جدا کنه .

نتیجه گیری : با تشکر از کلیه سوسک های محترم مقیم مرکز و حومه .

?ـ روش تیپ : انواع تیپ های مختلف روی خودت پیاده می کنی بیست و دو کیلو لوازم آرایش روی خودت خالی می کنی و سعی میکنی تا آنجا که ممکن است لباس ها مورد توجه باشند طوری که هرکس که تو خیابونه مجبور بشه حتما یک بار شما را نگاه کنه بعد گوشه خیابون می ایستی تا شوهر مناسب سوارت کنه .

نتیجه گیری : خطر احتمال از بین رفتن آبروی چندین و چند ساله تان وجود دارد اما چون به خاطر ازدواج است مسئله نیست این دفه !

? ـ روش خر خونی : تو کلاس و مدرسه و دانشگاه نمره بیست کلاس می شی بالاخره تو کل سال های مدرسه یه خر خون دیگه پیدا میشه که بیاد سراغت و باعث بشه که نترشی .

نتیجه گیری : اگه شوهر پیدا نشد تا مقطع دکترا ادامه بدین و بعد ترک تحصیل کنین.

? ـ روش مایه داری : با دوستان توی انواع پارتی های شبانه و پیست های اسکی و باشگاه های بیلیارد و بولینگ هر کوفت و زهر مار دیگری که می تونی شرکت می کنی و حواست فقط به یه شوهر مناسب هست تا چیز های دیگه .

نتیجه گیری : سعی کنین همیشه چند میلیون در کیف خود داشته باشین.

?ـ روش مذهبی : توی انواع مجالس مختلف مذهبی شرکت می کنی توی هیچ چیز کم نمی آری جایی نیست که مراسمی باشه و تو اونجا نباشی تا بالاخره یه شوهر گیرت بیاد .

نتیجه گیری : التماس دعا خواهر .

? ـ روش فامیلی : یه کاغذ بر می داری و اسم تمام پسرهای فامیل از سن پنج تا پنجاه ساله رو که ازدواج نکردنن رو روش می نویسی بعد شروع به بررسی و تفکیک می کنی و اونهایی که شرایط را دارن رو انتخاب می کنی و یه برنامه ریزی برای عملیات تاکتیکی که بلاخره یه کدوم رو خفت کنی .

نتیجه گیری : می تونین روی یه بچه پنج ساله برای بیست سال آینده برنامه بریزین

? ـ روش نامردی : جلوی یکی از این ماشین های پلیس یه دفعه می پری پسره رو می گیری تو بغلت و دستت رو میکنی تو دستش و ازش... (سانسور ) می گیری تا بعد از تعهد توی کلانتری مجبور بشه که باهات ازدواج کنه. البته این روش برای اونهایی است که از کلیه روش های بالا نا امید شده اند.

نتیجه گیری : در تعهد نامه کلانتری حتما مقدار مهریه را ذکر کنی

 


 نوشته شده توسط بهزاد در یکشنبه 86/10/23 و ساعت 8:49 عصر | نظرات دیگران()
 
پسرها و دیدگاهشون از زندگی اجتماعی در سنین مختلف
سن 14 سالگی : تازه توی این سن، هر رو از بر تشخیص میدن . اول بدبختی
سن 15 سالگی : یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن ... از قیافه خودشون بدشون می یاد
سن 16 سالگی : توی این سن اصولا راه نمیرن، تکنو می زنن ... حرف هم نمی زنن ، داد می زنن ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن
سن 17 سالگی : یه کمی مثلا آدم میشن ... فقط شعرهاشون و بلند بلند می خونن ... یادش به خیر اون روزها که تکنو نبود راک ن رول می خوندن
سن 18 سالگی : هر کی رو می بینن تا پس فردا عاشقش میشن ... آخ آخ ...آهنگ های داریوش مثل چسب دو قلو بهشون می چسبه
سن 19 سالگی : دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن ... تیز میشن ... ابی گوش میدن
سن 20 سالگی : از همه شون رو دست می خورن ...ستار گوش میدن که نفهمن چی شده
سن 21 سالگی : زندگی رو چیزی غیر از این بچه بازیها می بینن ... مثلا عاقل می شن
سن 22 سالگی : نه می فهمن که زندگی همش عشقه ... دنبال یه آدم حسابی می گردن
سن 23 سالگی : یکی رو پیدا میکنن اما مرموز میشن ... دیدشون عوض می شه
سن 24 سالگی : نه... اون با یه نفر دیگه هم دوسته ...اصلا لیاقت عشق منو نداشت
سن 25 سالگی : عشق سیخی چند؟ ... طرف باید باباش پولدار باشه... حالا خوشگل هم باشه بد نیست
سن 26 سالگی : این یکی دیگه همونیه که همهء عمر می خواستم ... افتخار میدین غلامتون باشم ؟
سن 27 سالگی : آخیش
سن 28 سالگی : کاش قلم پام می شکست و خواستگاری تو نمیومدم



------------------------------------------------------------------------

دخترها و دیدگاهشون از زندگی اجتماعی در سنین مختلف


سن 14 سالگی : تا پارسال هر کی بهشون می گفت چطوری؟ میگفتن ... خوبم مرسی ... حالا میگن مرسی خوبم
سن 15 سالگی : هر کی بهشون بگه سلام ... میگن علیک سلام ... نقاشیشون بهتر میشه » بتونه کاری و رنگ آمیزی
سن 16 سالگی : یعنی یه عاشق واقعیند ... فردا صبح هم میخوان خودکشی کنن ... شوخی هم ندارن
سن 17 سالگی : نشستن و اشک می ریزن ... بهشون بی وفایی شده ... کوران حوادث
سن 18 سالگی : دیگه اصلا عشق بی عشق ... توی خیابون جلوی پاشون رو هم نگاه نمی کنن
سن 19 سالگی : از بی توجهی یه نفر رنج می برن ... فکر می کنن اون یه آدم به تمام معناست
سن 20 سالگی : نه , نه ... اون منو نمی خواست آخرش منو یه کور و کچلی می گیره ... می دونم
سن 21 سالگی : فقط سن 27-28 سالگی قصد ازدواج دارن ، فقط
سن 22 سالگی : خوش تیپ باشه ، پولدار باشه ، تحصیلکرده باشه ، قد بلند باشه ، خوش لباس باشه ... آخ که چی نباشه
سن 23 سالگی : همهء خواستگارا رو رد می کنن
سن 24 سالگی : زیاد مهم نیست که چه ریختییه یا چقدر پول داره ، فقط شجاع باشه ، ما رو به اون چیزی که نرسیدیم برسونه
سن 25 سالگی : اااااااه ، پس چرا دیگه هیچکی نمی یاد... هر کن میخواد باشه ، باشه
سن 26 سالگی : یه نفر می یاد ، همین خوبه ، بله
سن 27 سالگی : آخیش
سن 28 سالگی : کاش قلم پات می شکست و خواستگاری من نمیومدی

 


 نوشته شده توسط بهزاد در یکشنبه 86/10/23 و ساعت 8:38 عصر | نظرات دیگران()

نمایش تصویر در وضیعت عادی

 

 

میتوان با یک گلیم کهنه هم

روز را شب کرد و شب را روز کرد

می توان با هیچ ساخت

می توان صد بار هم

با لبی خندانتر از یک شاخه گل

مهربانی را، خدا را، عشق را تفسیر کرد

می توان بی رنگ بود

همچو آب چشمه ای پاک و روان

می توان در فکر باغ و دشت بود

عاشق گل دشت بود

می توان در دفتر فردا نوشت

خوبی از هر چیز دیگری بهتر است

 

 

 

 


 نوشته شده توسط بهزاد در جمعه 86/9/30 و ساعت 9:53 صبح | نظرات دیگران()
<      1   2   3   4   5   >>   >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خدمات جدید سرویس ویترین ایرانسل
[عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا